انتخاب شدن و یا نشدن برای خدمت
این روزها که بازار انتخابات و رقابت و راست و چپ و جناح و حزب خیلی گرم است و خرج های میلیونی بلکه میلیاردی برای تکیه به صندلی سبز بهارستان می شودبا خودم فکر میکنم که آیا واقعا اینهمه تغلی برای خدمت به مردم و ملت و کشور عزیزمان ایران است؟ آیا برای سربلندی این ملت و کشور هست؟
مگه میشه آدم این همه برای خدمت کردن سر و دست بشکونه؟
یاد خاطره ای از یک روحانی زمان امام خمینی(ره) افتادم که به ایشان بسیار تاکید میکردند و فشار می آوردندکه نماینده مجلس مردم قم در آن زمان بشود ولی ایشان قبول نمیکردند بالاخره با اصرار بر اینکه این برای شما یک تکلیف شرعی هست ، قبولاندند که ثبت نام کند ولی روز بعد از انتخابات که ایشان رای نیاورده بود ، دیدند جلوی منزلشان گوسفندی قربانی کرده و شیرینی پخش میکند. پرسیده بودند: حاج آقا شما که انتخاب نشده اید این کارهارو میکنید اگر رای میاوردید و انتخاب می شدید چیکار میکردید؟ ایشان جواب داده بودند اتفاقا چون رای نیاوردم قربونی و شیرینی میدم ، چون نذر کرده بودم اگر این مسئولیت از دوش من برداشته بشه و از من رفع تکلیف بشه گوسفند قربونی کنم. نماینده مردم یک شهر بودن تو یک مجلس یعنی در روز قیامت جوابگوی آن مردم بودن در تصمیماتی که از طرف اونها گرفته شده.
با سلام به همه دوستان عزیز و گل خودم اینجا یک فضای مجازی در عین حال صمیمی و گرم برای همه دوستان با هر تیپ و سلیقه و هر شخصیتی که هستند، می باشد.